هان لی پس از فارغالتحصیلی به هیچ چیز دست پیدا نکرد و پس از ردشدن در امتحان ورودی دانشگاه و فریبخوردن، پیش خدا آرزویی کرد: «ایکاش... به گذشته برمیگشتم...»
پس سیستم خرجکننده ظاهر ظاهر شد و هان لی به هجده سالگیش برگشت!
مهارتت کافی نیست؟ با امتیاز ارتقاشون بده! خیلی معمولی بهنظر میرسی؟ قیافتو با امتیاز بهتر کن!
به همکلاسی ثروتمندی که همیشه برایش دردسر درست میکرد، درسی داد و قلب الهه را بهد...