نقد و بررسی مانها
توضیحات داستان
داستان اين مجموعه مثل تمام داستان هاي تناسخ شروع شده اما شهصيت اول داستان به راحتي وضعيت تناسخ مي پذيره و وارد روند داستان مي شه تمركز داستان روي شخصيت اصلي هست و با اينكه شخصيت هاي فرعي زيادي وارد مي شن اما نه به پيشينه اين شخصيت ها زياد وارد مي شه و نه حتي خصوصيات فرديشون باز مي شه شخصيت هاي فرعي وارد داستان مي شن كه فقط در قسمتي از مسير همراه با شخصيت اصلي باشن و بعد هم كه كار قصه باهاشون تموم شد ديگه اثري ازشون ديده نمي شه با اينكه مي شد روي جنبه هاي انساني شخصيت هاي فرعي خيلي كار كرد اما براي نويسنده اهميت زيادي نداشتند
شخصيت فرعي در يك چپتر در حين تمرين ناگهان يك فضا پيدا مي كنه و در اونجا انرژي زيادي جذب مي كنه كه باعث مي شه بتونه با حريف هاي بعدي مقابله كنه اما براي شخصيت اصلي كه به عنوان يك ادم زيرك تصور مي شه هيچ تلاشي براي پيدا كردن سر منشا اون نيرو نمي شه و خيلي راحت مي پذيرتش و نويسنده هم هيچ تلاشي نمي كنه توضيح بده چرا در اون زمان و در اون مكان اين فضا براي شخصيت اصلي باز شد و مناسب بود كه روند داستان يك روند منطقي پيش بگيره نه اينكه فقط بر اساس يك سري حوادث اتفاقط داستان جلو بره
توضیحات طراحی
طراحي مجموعه خوب هست و تصوير سازي زيبايي انجام شده شخصيت هاي ظاهر قابل قبولي دارن و تنوع ظاهر و رنگ اميدي زيبا به خوبي ديده مي شه اما در كنار اين تصوير سازي متاسفانه صحنه هاي مبارزه اصلا خوب كار نشده و اكثر مبارزه ها با يك ضربه تموم مي شه براي همين جنبه هاي بصري خاصي توي مبارزات ديده نمي شه اميدوار بردم همون اندازه كه صرف زيبا سازي محيط ها ،طراحي شهر هاي مختلف و كاراكترهاي زياد با حصوصيات ظاهري متفاوت سده بود مقداري هم زمان صرف مبارزات مي شد و مي تونست صحنه هاي فوق العاده زيبايي از مبارزات نفس گير با طراحي خوب توي اين مجموعه ديد كه متاسفانه اتفاق نيوفتاد
توضیحات کاراکتر
شخصيت اصلي قصه با قدرت زياد خودش از اول داستان شروع به پيشرفت مي كنه اما در طي داستان هيچ چالش به خصوصي تجربه نمي كنه و توي هر مرحله كه قدرتش بيشتر مي شه حريف هايي كه مقابلش قرار مي گيرن خيلي ضعيف تر از خودش هستند و با يك حركت شكست مي خورن در حالي كه خوب بود مبارزات طولاني تر و با حريف هاي سر سخت تر كه بتونند واقعا شخصيت اصلي به چالش بكشند وحود داشت اما تا چپتر هاي شصت اصلا حريفي كن قابل ذكر باشه در مقايل شخصيت اول قرار نمي گيره
شخصيت هاي فرعي به كل رها شدن براي مدت كوتاهي يك شخصيت وارد داستان مي شه اما در مورد داستان پشت پرده شخصيت هاي فرعي دلايل كارهاشون هيچ صحبتي نمي شه گويا فقط وارد قصه شدن كه يك كمك كوچيك به شخصيت اصلي بكنند يا در ركاب اون براي مدتي باشن و بعد هم ناپديد مي شن و ديگه نقشي در روند قصه ندارند
توضیحات جذابیت
در كل يك كار از نظر گرافيكي جذاب اما با نقص هاي زياد توي داستان سرايي و بي توجهي به جنبه هاي مختلف قصه براي من بود در حالي كه مي تونست از اين قضه و فضا سازي براي ايجاد يك داستان منطقي و زيبا استفاده بشه و كلي شخصيت وحود داشت كه مي تونست جنبه هاي مختلفي به داستان بده
سطح مبارزات به شدت ابتدايي بود و هيچ چالش به خصوصي شهصيت تجربه نمي كرد همه حريف ها با يك ضربه شكست مي خوردن در حالي كه بهتر بود در مسير داستان شكست خوردن هم تحربه مي كرد ولي نويسنده با تلاش زياد هر بار كه حريفي در مقابل شخصيت اول قرار مي داد اون حريف خيلي ضعيف تر بود و انگار حريف هاي قوي منتظر مي موندن تا وقتي شخصيت اصلي قدرتش از اونا بيشتر بشه بيان سر وقت مبارزه باهاش
این نقد براتون مفید بود ؟