نقد و بررسی مانهوا
توضیحات داستان
داستان از این قراره که برای معکوس کردن روند ۴۰ سال شکستهای مداوم، یک خدای جنگ به اسم چِن یون به ده سال قبل از آغاز جنگها تناسخ پیدا میکنه و این سومین دفعهست که داره تلاش میکنه تا جلوی شکست و فاجعهای که این جنگ بزرگ به بار میاره رو بگیره. در نتیجهی سومین تناسخی که انجام میده، به عنوان دومین پسر خاندان سومون به زندگی برمیگرده. تنها مشکلی که داره اینه که برای بدست آوردن قدرت اصلیش باید سلاحهایی که در زندگی سابق استفاده میکرد رو دوباره بدست بیاره.
توضیحات طراحی
طراحی جالب و سادهای داره، بعضی اوقات ممکنه حتی کیفیت طراحیها بالاتر از حد معمولش هم بره و در کل نسبت به برخی مانها یا مانهوایی که صرفاً حالت چهره شخصیتها در پنلها تغییر میکنه و مخاطب نمیتونه تحرک رو زیاد حس کنه و ارتباط بگیره، خیلی بهتره.
افکتها و حرکات به خصوص در بخش اکشن داستان، خیلی خوب به تصویر کشیده شدن؛ به طوری که مخاطب از دیدن مبارزات احساس خستگی نکنه و هیجان بهش القا بشه.
توضیحات کاراکتر
میشه گفت که تقریباً در طول این ۵۰ و خردهای قسمت که از داستان گذشته، نه تنها با گذشته و هدف شخصیت اصلی داستان آشنایی پیدا کردیم، بلکه به چند شخصیت کلیدی که در گذشته هم حضور داشتن هم پرداخته میشه که هرکدوم چه هدفی دارن و دلیل اخلاقیات فعلیشون به خاطر پشت سر گذاشتن چه ماجراهایی بوده.
علاوه بر شخصیتهای مثبت داستان، برخی از شخصیتهای منفی هم دارای گذشته و تاریخچهی خاصی هستن که اونا رو از یه نقش منفی روباتی که فقط به فکر کشتن شخصیت اصلی داستانه متمایز میکنه که میشه این رو یکی از نکات مثبت این اثر در نظر گرفت.
توضیحات جذابیت
جذابیت داستانی این اثر به نظرم در اینه که شخصیت اصلی با دید بر اینکه در دو تناسخ/زندگی سابقش اتفاقات تقریباً یکسانی افتاده، سعی داره در زندگی سومش پیش دستی کنه و این دفعه جریان تاریخ رو تغییر بده اما متوجهی مورد عجیبی میشه که اون تغییر گذشته و حتی شخصیت برخی از افرادیه که قبلاً اونها رو خیلی خوب میشناخته ولی الان انگار آدمای دیگهای شدن و باعث میشه همهچی اونطور که فکر میکرد، طبق ۲ زندگی قبلیش رخ نده و ماجراهای غیرمنتظرهی جدیدی در انتظارش باشه.
این نقد براتون مفید بود ؟