نقد و بررسی مانها
توضیحات داستان
داستان هایی که هدف اصلی آنها نشان دادن سیر تکاملی شخصیت اصلیست و تمرکز بالایی نثبت به این موضوع دارند، معمولا شخصیت های فرعی را به دست فراموشی میسپارند. این عمل باعث ایجاد حفره های داستانی بسیاری میشود. ولی این اثر علاوه بر این که منباب این موضوع عملکرد قابل قبولی داشته توانسته است تا فضا سازی مناسبی هم انجام دهد.
درگیری قبایل با یکدیگر در وحله اول شاید موضوع چندان جالبی نباشد، اما تنش هایی که پشت این درگیری ها ایجاد میشود باعث جذابیت داستان میشود و نویسنده این تنش رو با تمرکز بر روی مکالمه ها و فشار های ذهنی متقابلی که شخصیت ها به یکدیگر وارد میکنند به حداکثر رسانده است.
استدلال هایی که در ذهن شخصیت ها صورت میگیرد بر اساس نوع شخصیت آنهاست، افراد منطقی تصمیمات منطقی و افراد احساسی تصمیمات احساسی میگیرند که هر دو به یک اندازه در داستان تاثیر دارند. نویسنده هم هرگز این اصل خود را کنار نمیگذارد و سعی میکند تا از هر دو استدلال برای زیبا تر کردن داستان استفاده کند.
توضیحات طراحی
یکی از مشکلات این اثر و همچنین بزرگترین مشکل آن، طراحی نچندان جالب اثر است که باعث کاهش جذابیت آن در چشم خواننده میشود.
جزئیات طراحی به خوبی رئایت نشده است، حتی هنگامی که تمرکز طراحی بر روی ظاهر شخصیت هم باشد باز هم ضعف طراحی به شدت به چشم میخورد و حتی نکات کوچک و تاثیر گذاری مثل آناتومی صورت و چشم هم به درستی صورت نگرفته است و اگر طراحی شخصیتی در کادری را با کادر دیگر مقایسه کنید متوجه تفاوت ها میشوید.
البته دلیل این موضوع هم تمرکز بالا بر روی مکالمات و دیالوگ محور بودن داستان است، ولی باز هم لازمه جذابیت یک اثر جدای از محتوای آن فرم نیز هست.
توضیحات کاراکتر
شخصیت پردازی این داستان ممکن است مشکلات جزئی داشته باشد اما از دید کلی در این زمینه بسیار خوب عمل کرده است، شخصیت اصلی که از زندگی قبلی خود بیزار بوده و حال در زندگی جدیدش مصمم به تغییر رویه خود است. اما باز هم کلنجار های ذهنی فراوانی برای او بوجود می آید.
شخصیت سیستم داستان هم بسیار جالب است، با این که هرگز سعی ندارد ترحمی نثبت به کاربر نشان دهد ولی همیشه با سوال هایی که برای او ایجاد میکند به دنبال راهنماییش است.
شخصیت های فرعی هم پرداخت درستی دارند، و با اینکه به جزئیات زیادی از آنها اشاره نمیشود ولی توضیحات کلی بسیار مفیدی از آنها به ما ارائه میدهد که باعث درک هرچه بیشتر ما از شخصیت ها میشود.
مشکل بزرگ شخصیت پردازی داستان وارد کردن شخصیت های جدید و حذف بیهوده آنها از داستان است که بعضی جاها واقعا به دور از منطق صورت میگیرد.
توضیحات جذابیت
داستان گیرایی بالایی دارد و اگراثر رو دنبال کنید رفته رفته متوجه جذابیت آن میشوید. یکی از دلایل جذابیت این اثر رئال بودن واکنش شخصیت ها نثبت به موضوعات پیرامونشان است، برای مثال اگر فردی در این داستان عصبانی شود واکنش های او تحت تاثیر قرار میگیرد و باعث تغییر سرنوشتش میشود. هر عملی که در این داستان انجام میشود در مقابلش عکس العملی هم صورت میگیرد. البته که مشکلات کمی هم ندارد. ولی اگر علاقمند به داستان های تنش زا و سیستمی باشید قطعا این داستان یکی از پیشنهاد های مناسب برای شما میشود و از خواندن آن پشیمان نمیشوید.
این نقد براتون مفید بود ؟