آخرین آپدیت ها

**برنده ی رمان سال ۲۰۱۹ جوارا** یک روز، من به این دنیا احضار شدم. هیولاها بیرون اومدن و اتفاقی باورنکردنی رخ داد. استعداد ها و وضعیت من نمیتونست از این بدتر باشه. [سطح استعداد های بازیکن در پایین ترین سطح است.] [تقریبا تمام اعداد ناامیدکننده هستند.] چه جنگجو باشی ، چه جادوگر ، یا حتی اگه در زمان به عقب برگشته باشی باید برای زنده موندن از هرچیزی استفاده کنی. "این چطور؟" "من از همه چی...

اون توانایی درمانگریش رو بیدار کرد ولی توانایی ش آشغال بود. طی یه ماموریت توی یه دانجن زیرزمینی با تیمش بود که همه ی اعضای گروهش به جز اون کشته شدن. توی اون دانجن اون یه شمشیر به دست آورد و با اون شمشیر قدرتاش رو ارتقا داد…

دینگ! "میدان فناناپذیری برای میزبان فعال شد. تا زمانی که در داخل این میدان باشید شکست ناپذیر خواهید بود!" شخصی به نام چن چانگ ان به دنیایی فانتزی تناسخ پیدا کرد و قسم خورد که تا زمانی که به جاودانگی دست پیدا نکنه هیولا ها و شیاطین رو شکار میکنه و این میدان رو ترک نمیکنه. البته برای اینکه حوصلش سر نره چن تا شاگرد دختر خوشگل هم گرفته بود که یهو دید هر کدوم کله گنده هایی برای خودشون شدن.

در دنیای وسیع و وحشی هنرهای رزمی، تمدن هنرهای رزمی همچنان در مراحل نخستین خود به سر میبرد، یی یون به صورت تصادفی وارد سفری همراه با کریستال بنفش که قادر به جذب "انرژی" تهذیب است میشود. با ظهور یی یون، افسانه‌ی دنیای هنرهای رزمی رسماً آغاز میگردد.

چرا حتی وقتی هم که شانس بهم رو کرده و به یه دنیا دیگه ایسکای شدم باید زجر بکشم و منتظر مردن باشم ؟! معمولا وقتی کسی تناسخ پیدا میکنه به عنوان یه قهرمان یا شخصیت خوب داستان بیدار میشه ، ولی من به عنوان ارباب یه فرقه شیطانی بیدار شدم که سرنوشتم کشته شدن به دست بازیکن هاست ! ولی از اونجایی که تو ساخت این بازی دست داشتم ، خودم باید سرنوشت خودمو تغییر بدم ، کسی تو این راه کمکم نمیکنه .

دنیای شیاطین به اوج قدرت خودش برگشته و تهدیدی برای دنیای جاویدان محسوب می‌شه. تانگ چوآن به عنوان یه مأمور مخفی به دنیای شیاطین نفوذ می‌کنه تا از راز دوباره به قدرت رسیدن شیاطین باخبر شه.

سفر به دنیایی دیگر، ژانگ ژوان خودش را درحالی پیدا کرد که به یک استاد محترم تبدیل شده بود. همزمان با تناسخش، یک کتابخانه ی اسرار آمیز داخل ذهنش ظاهر شد. وقتی به چیزی نگاه میکند، مهم نیست وسیله باشد یا انسان، یک کتاب درباره ی ضعف های ان داخل کتابخانه ذهنش ظاهر میشود و به همین ترتیب ژانگ ژوان قدرتمند میشود. "فرمانروا ژویانگ، چرا انقدر از پوشیدن لباس زیر متنفری؟ به عنوان یه امپراطور،نمیتونی یکم بیشت...

کارکتر نقش اصلی میونگ وون از دست رهبر فرقه ی اهریمنی که به دنبال قدرت است فرار میکند. در هر صورت، با اینکه میونگ وون هیچوقت مدعی تاج و تخت نبود، نتوانست از کشمکش آن طفره برود. رهبر فرقه برای اینکه از شورش برای تخت سلطنت جلوگیری کند به ملاقات او رفت. میونگ وون در مسیر فرار از سوء قصد رهبر فرقه جان باخت. ولی درست بعد از مرگش، صدایی در عالم بیهوشی با اون صحبت کرد....از کارت پشیمونی؟ میخوای یکبار دیگ...

« کوه‌ها و دریاهای باستانی» می‌گویند که شانزده خدا با سلاح ها و لشکریانشان در هم تنیده شده‌اند و در این برهوت بر امپراتور نظارت می‌کردند.

ته‌مین، دانشجویی که یه سال تو مرخصی بود، وقتی داشت سعی می‌کرد یه یوتیوبر شه بر اثر برق‌گرفتگی مرد. ولی در نهایت به عنوان ژائو گاهوی با توانایی استریم تو دنیای هنرهای رزمی تناسخ پیدا کرد! گاهوی وقتی چشماش رو می‌بنده به یوتیوب دسترسی پیدا می‌کنه، با این توانایی ویژه زندگی روزمره‌ی خودش تو چین باستان رو به صورت زنده پخش می‌کنه و هدفش تبدیل شدن به بهترین تاجر و رزمی‌کاره!

کاری دیگر از نویسنده ی مربی ستاره، استاد بِک پس از باز شدن اولین دروازه در سال 2018، لیم دِه این به مدت 20 سال در روی کره ی زمین که به ابعاد دیگه متصل بود زندگی کرد. یه روز بعد از جشن بازنشستگی که مدت ها انتظارش رو میکشید، به 20 سال قبل برگشت، به زمانی که هیچی نداشت…

« فرونتی! کمال! رحم و شفقت! شجاعت! عدالت! فداکاری! شرافت! ایمان! » اون یک لیچه، ولی، رفتارش مثل شوالیه هاست! اون یک لیچه، اما به راستی و درستی اعتقاد داره! «بی باک در مقابل دشمن! وفادار و استوار، تا سر حد مرگ می‌جنگه! شاید بپرسید چرا؟ چون حمایت از ضعفا و نیازمندا خلاف قوانین جهان نیست!» این داستان یک گربهٔ بد‌دهن و یک لیچه که جسم و جانش رو در راه عدالت و درستی فدا میکنه!

[کاری دیگر از استودیو Redice خالق آثاری مانند Solo Leveling و Omniscient Reader’s Viewpoint] شش سال از شروع بازی برای تعیین سرنوشت جهان می‌گذره. قهرمان پادشاه کانگ یوسانگ که قوی‌ترین بازیکن تمام جهانه و حتی یه بارم از جایگاه رتبه اول سقوط نکرده، با فصل جدید روبرو می‌شه. «من... خیلی وقت پیش کارم تموم شده. این کارا رو فقط برای پول می‌کنم.» [سطح برافروختگی به شدت افزایش یافت.] [ارباب دلقک از عملک...

کیم مین سو، یه قهرمان که یه دنیای دیگه رو نجات داده، تنها فکرش برگشتن به خونه است. اون تونست دنیا رو نجات بده، اما خودش رو نه، و تصمیم بر نابود کردن دنیا گرفت. این داستان درمورد آخرین لحظات قهرمان ها و واقعیت تلخ پشت قهرمان بودن و داستان هایی بدون پایان خوشه.

قسمت های جانبی مانهوا «تک‌رو»

قاتلی که بهش خیانت شده بود، برمیگرده! ولی...هیچکس منو نمیشناسه؟! "پس دوباره قویترین میشم!"

ماهیرو اویاما فقط یک پسره که عاشق بازی‌ های منحرفانه‌ست تا وقتی که یک روز صبح به شکل یک زن از خواب بیدار میشه! معلوم میشه که خواهر کوچکش میهاری، که یک داشنمند دیوانه است، یکی از آزمایش‌های جدیدش و روی اون انجام داده... و نتیجه آزمایش برای ماهیرو مانند یک فاجعه است! میهاری میخواهد روی برادرش تحقیقات انجام دهد و ماهیرو میخواهد که به بازی کردن و زندگی سابقش برگردد... و از اینجا به بعد زندگی اون قراره...

من جیچئوک ایووم هستم. یه شکارچی یار ساده. من با پشتکار جنازه ها و هیولاها رو پاکسازی میکردم. ولی یک روز، پدربزرگم که خیلی وقت پیش فوت شده بود توی خوابم اومد، و بعد از اون مردم شروع به لایک دادن بهم کردن و بعنوان شکارچی بیدار شدم. پدربزرگ، این دلیلی بود که اسم نوه خودت رو جیچئوک ایووم گذاشتی؟ [یعنی، انگشت شصت بالا]

لین یوئه به دنیای دیگری سفر کرد، اما نفرین شد که صد هزار سال همان روز را زندگی کند. هر کاری می کرد، صبح روز بعد همه چیز از نو شروع می شد. در صد هزار سال، او همه چیز را یاد گرفت و به قدرت زیادی دست پیدا کرد. اما در آخرین روز صد هزار سال، او کاری کرد که همه چیز را تغییر داد. او نامزد هفت پادشاه شیطان را دزدید و دست پسر بزرگ، بزرگ ترین استاد را قطع کرد. پس از این اتفاق، او متوجه شد که نفرینش شکسته شد...

ژانگ بائو، قوی‌ترین استاد کنترل انرژی کی، ناخواسته به دنیای شوالیه‌ها منتقل می‌شود، جایی که شیاطینی به نام زره های نفرین شده انتظارشو ميکشند . ژانگ بائو برای بازگشت به دنیای خودش چاره ای جز مبارزه با این هیولاها ندارد.