-
ارسال شده توسط تیم Reaper
خلاصه داستان یه روز زنش یهو غیبش زد! دختر کوچولوشم یه بیماری نادر و لاعلاج داره که بدتر از این نمیشه… زندگی؟ نفس کشیدن؟ عمراً! همینطوری که داشت کمکم از همهچی ناامید میشد و میخواست بیخیال همهچی بشه… یهو خودش و دخترش پرت شدن تو یه دنیای دیگه! ولی نه هر دنیایی… تو همون رمان فانتزی تاریک و وحشتناکی که زنش نوشته بود! الان تنها راه نجات دخترش اینه که با کله بره وسط ماجرا و تا تهش بجنگه! مهم نیست چی بشه، باید دخترشو نجات بده… به هر قیمتی که شده.دونیت سیستم دونیت سیستمی جهت حمایت بیشتر دست اندرکاران این کار می باشد با این حمایت دست اندرکاران باعث افزایش سرعت بروز رسانی و ادامه این کار می شود پول حمایت به صورت مستقیم برای دست اندرکاران این کار انتقال داده می شود - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-