شین وو جین، توی بچگیش دزدیده و تو یه انبار زندانی شد، و مجبور شد به عنوان یه برده زندگی کنه. برخلاف تموم احتمالات، اون نجات پیدا کرد و بالاخره پاش رو تو دنیای بیرون گذاشت. وو جین با اینکه آزاد بود، اما مثل بقیه ی بچه ها نبود. اون یه هدیه ی فوق العاده، یعنی توانایی درک مردم رو داشت. با نگاه کردن به کوچیکترین حالت های صورت و حرکات ناخودآگاه مردم، میتونست تقریبا کاملا افکارشون، احساساتشون، و نیت هاشو...