-
ارسال شده توسط تیم FLORIX
خلاصه داستان مکس و جوی شاید سر کار فقط چند سانت با هم فاصله داشته باشن، ولی از هر نظر دیگهای فرسنگها از هم دورن. مکس ترجیح میده یه گوشه آروم بشینه، در حالی که جوی پروانه ی اجتماعی اداره هست. برای همین، وقتی مکس اتفاقی چیزی رو توی لپتاپ جوی میبینه که نباید میدید، از اون گوشه دنج خودش کنده میشه و پرت میشه وسط دنیای پیچیده روابط کاری. شاید این تغییر همون چیزی باشه که لازم داشت... یا شایدم نه؟دونیت سیستم دونیت جهت حمایت از تیم ترجمه و تولید است. این حمایت باعث افزایش سرعت انتشار و ادامه کار میشود. - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-