آخرین آپدیت ها

لی یوشین داوطلب شد تا بازی ویدیویی واقعیت مجازیِ جدید کمپانی معروفی رو قبل از ورود اون به بازار فروش، امتحان کنه. اما چیزی که نمی‌دونست این بود که اون بازی، دنیایی صد درصد واقعی رو برای بازیکن‌ها شبیه‌سازی می‌کرد. تو چرخه‌ی بی‌پایان مرگ و زندگیِ دوباره تو بازی‌ای که خروج ازش غیرممکن به نظر می‌رسید، و برای فرار از میدون جنگی که دست کمی از جهنم نداشت، یوشین آماده‌ی مبارزه شد...»

سوهیون، رتبه برتر بازی فراموش شده «آسورا» برگشته تا در صدر بازی جدید «آسورین» که نسخه واقعیت مجازی آسوراست قرار بگیره! ولی وقتی توی بازی حرفه‌ش رو انتخاب می‌کنه و خیال می‌کنه قراره مهاجم باشه... [تبریک! شما حرفه مخفی «پشتیبانی» را انتخاب کردید.] در نهایت تبدیل به بهترین بازیکن پشتیبان می‌شه! این شروع بازی انقلابی سوهیونه!

بعد از فرارسیدن آخرالزمان گنگ های مختلف درسرتاسر جهان بوجود آمدند. چارلز، یکی از اعضای انجمن گرگ سفید است که به او مامورتی مبنی بر محافظت از دختر رئیس انجمن، چلسی وایت، داده شده است. حال تمام اعضای انجمن مرده اند و چلسی هم درمیان تعداد زیادی زامبی گرفتار شده است. تمام تلاش های چارلز برای نجات نزدیکانش بی نتیجه مانده است، آیا دوباره در این مسیر شکست میخورد؟

یو شیائوبِی، یک کارگر برای پرداخت هزینه عمل خواهرش، قبول کرد وارد میدان مرموز شود و فهمید که اگر تا آخر زنده بماند می‌تواند اقتصاد دنیا را کنترل کند. یو شیائوبِی به طور غیرمنتظره با حریفان خائنش روبه‌رو شد، با یک هیولا دریک‌جا زندانی شد، و در بازی هیجان‌انگیز مرگ شرکت کرد. در کمال تعجب، یک هدیه‌ی غیرمنتظره سبب شد قهرمان داستان مصمم شود که فرصتی برای رسیدن به هدفش وجود دارد.

دنیای زیرین فرو ریخته است. در برهوتی که باید خون جاری شود، اکنون آب زلالی جاری است و دیگ‌هایی که گناهکاران را در آنها می‌جوشند، مدت‌هاست که سرد شدند. پادشاه بازنشسته دنیای مردگان، در پی خوشبختی خود، به دنبال راه تناسخ است. با این حال، به دلیل هرج و مرج در دنیای زیرین و ناپدید شدن جانشین خود، او نمیتواند مسیر تناسخ را طی کند. پادشاه دنیای مردگان برای تبدیل شدن به یک خدا در دنیای انسان ها و پیدا کرد...

در تمام دنیا 12 سبک رزمی برای صعود به برج خدا وجود داره که طبق افسانه‌ها این 12 راه بی‌پایان میتونن فرد رو به فنا ناپذیری برسونن. با گذر زمان فقط سه سبک آتش، اژدها و ستاره باقی موندن و این، داستان زندگی یکی از کاربران سبک ستاره است که میخواد بزرگ‌ترین خدای هنر‌های رزمی بشه...

تو عصر تاریکی که نظم از بین رفت، لین لو که به اخلاق پایبند بود، به طرز غم انگیزی به دست بقیه کشته شد! خوشبختانه اون به قبل از شروع بیداری دست جمعی برگشت! اون بعد از احیای زندگی خودش، دیگه استعداد خودشو برای بالا بردن سطح با کشتن مردم سرکوب نمیکنه! امپراطور سیاه، ارباب آرزوها، پرنسس کاگویا...تو این زندگی، لین لو به تنهایی یه ارتش تشکیل میده و تو عصر تاریکی برای خودش یه خدایی میشه!

از زمان های باستان ایمان و باور انسان ها همواره قدرتی عظیم داشت، آنقدر عظیم که خدایان از آنها جان گرفتند. شاید امروزه خدایان به مشتی خرافات و افسانه در بین مردم تبدیل شدند اما همیشه افسانه ها ریشه در واقعیت ها دارند. جوو ها-نا دانشجوی دکترای باستان شناسی که وجود خدایان را باور نداشت، حالا با حذف شدن رشته اش توسط دانشگاه آن هم برای همیشه و فکر به اینکه که دیگر امید خود را از دست داده، به پیشنهاد...

تکنیک‌های تدریس هواجین نا برای کسی که در وزارت آموزش کار می‌کند بسیار خشن است. همانطور که گفته شد، وقتی به نظر می‌رسد که تنبیه حتی بر روی بدترین قلدرهای مدرسه هم موثر نیست، گاهی راه بهتری برای این کار وجود ندارد. گاهی تا زمانی که به آن قلدرها یک درس واقعی داده نشود، نمی‌توان رفتار آنها را درست کرد.

داستان جانبی درباره جازمین و گذشته اون قبل از ملحق شدن به شاخ دوقلو هست.

دنیا کامال نابود شده. انسانهای باقی مونده زیر دست "زومگان" ها بهشون ظلم میشه. گونهای دو رگه که نیمه انسان و نیمه زامبی هستن، و در زمان شیوع جهانی ویروس زامبی که تمامی انسانها رو نابود کرد تکامل پیدا کردن. تنها چیزی که مانع شکست کامل انسانها شده جوخه های انتحار هست، گروه های پخش و پلا به همراه افراد "فوق انسانی" که مقابل زومگان ها میجنگن. افرادی که قدرت های خاص دارن. تلاش برای مقابله با زامبی ها بن...

ژو وی چینگ که در امپراتوری کمان بهشتی بدون جواهر قدرت یا جواهر عنصری به دنیا آمد ، به عنوان یک بی عرضه باهاش رفتار میشد. اون فرزند فرمانده ژو هست که یک استاد جواهرات آسمانی نه جواهره است

کاری از استودیوی کار <دبیرستان جنگجویان - بخش حمله به سیاهچال!> کیم مین جون، یه بچه دبیرستانی در کشور کره، ناگهانی به دنیای دیگه ای احضار میشه، جایی که به یه جادوگر سیاه تبدیل میشه. اون که برای بازگشت به خونه مصممـه، تمام سختی ها رو پشت سر میذاره و با کمک جادوی سیاه اون دنیای دیگه رو نجات میده و تمام ثروت و افتخاری که میتونست داشته باشه رو بیخیال میشه و به زمین برمیگرده. هرچند، قبل از این...

ریچارد که یه مسافر فضا-زمانه به یه پیشرو تو سرزمین وحش تبدیل میشه. اونکه توسط وحشیگری بومیان و طمع نجیبزادگان دیگه محاسره شده گزینه های خیلی کمی برای تکیه کردن داره، که از قضا یکیشون سیستم فرمانروایی‌ایه که بعد از ورود به این دنیا بدست آورده و اونیکی هم دانشیه که از دنیای قبلی با خودش به این دنیا آورده. ریچارد رو تو نبردها و ماجراجویی‌هاش همراهی کنید

یه مکان ناشناخته‌‌س، جایی که انسان‌ها می تونن از یه سری قابلیت‌ها و مهارت‌ها به واسطه 'بیدار شدن' استفاده کنن.‌ هیولاها در هر طبقه و اتاق ظاهر می شن، و بر این اساس به انسان‌ها ماموریت‌هایی داده می شه. هدف در اینجا رسیدن به پایین ترین طبقه‌س.شخصیت اصلی این داستان، لی جونگ هیوک، دفعات بی شماری در این مکان ناشناخته, L.A.G, مرگ و زندگی رو تکرار می کنه. با این حال، در این زندگی، این قابلیت رو داره تا...

کاری از نویسنده <کوچکترین پسر استاد شمشیرزن> یوما زندگیش رو به عنوان یه خواجه وقف امپراطوری کرد ولی در نهایت براش پاپوش میدوزن و محکوم به اعدام میشه. " فقط اگر یه فرصت دیگه داشتم..." وقتی که دیگه فکر کرد زندگیش داره به پایان میرسه به سن 16 سالگی برمیگرده. اون یه رویا بود؟ نه، اون واقعاً به گذشته برگشته بود و اولین کاری که باید انجام میداد رو میدونست. "من دیگه این دفعه یه خواجه نمیشم." شاید...

در دنیایی که مبارزان همه با احضار ارواح با هم مبارزه میکنند ،لین یان پسری از یک خاندان بزرگ و معروف ، به دنبال این است که ثابت کند لایق مبارز شدن است که با ملکه ای از دنیایی دیگر آشنا میشود ...

چهارمین شیطان آسمانی که به عنوان جنگجوی آگاه آسمانی هم شناخته می‌شد، که ارتش ده هزار نفره را حریف و قدیسه مقدس فرقه خورشید و ماه بود، در مخمصه ای غیرمنتظره گیر افتاد. در طول اتحاد جیانگهو، یک اتفاق ناگوار در هنر عظیم تفکیک روح رخ داد که باعث شد روحش اشتباهی در بدن پسر جنگجوی شمشیر بی سایه از کوه هوا منتقل شود. تچ، این بدن بدبخت فلک زده دیگه چیه... مهم نیست. من شکست ناپذیر مشرق زمینم و همه هنرهای...

من قرار بود یه دختر رو که تو اب غرق میشد نجات بدم ولی یادم رفته بود که شنا بلد نیستم. بعد مرگم به یه بدن دیگه توی چین باستان تناسخ پیدا کردم و پادشاه دارو قدرتش رو وارد بدن من کرد تا بتونه از خودش محافظت کنه. الان باید توی این دنیای بی در و پیکر زنده بمونم و با هنر های رزمی دشمنام رو شکست بدم.

روزی روزگاری گروهی بود که به دنبال شکست دادن پادشاه شیطان و نجات جهان بود، گروه قهرمان. با این حال، رانیل، جادوگر آشِن، که از نرفتن گروه سراغ پادشاه شیطان خسته شده بود، گروه قهرمان رو ترک کرد و به شهر خودش برگشت تا با اربابش ملاقات کنه. اونجا از طرف فردی به عنوان استادیار یک آکادمی معتبر توصیه شده. ولی، نابغه ای مثل او انگار که استعدادی برای آموزش دیگران نداره...