-
ارسال شده توسط تیم YUKAI
خلاصه داستان منتقل شدن به بدن یه شرور مو زرد تو اولای یه رمان یوری، مون فقط میخواد زنده بمونه. اما…چرا انگار داستان داره از مسیر خارج میشه؟ پرنسس همین الانشم مسموم شده، و حتی ضربانش هم دیگه از بین رفته. پس چرا قهرمان داستان هنوز ظاهر نشده؟ چرا دوست دوران بچگی قهرمان داستان، یه قدیسه ی نجیب و پاک، داره با نگاهش باهام لاس میزنه؟ حتی خدمتکار مطیع و وفادارم داره با چشمای خطرناکی نگام میکنه! پس این قهرمان داستان کو؟! تروخدا، یکی نجاتم بده!!دونیت سیستم دونیت جهت حمایت از تیم ترجمه و تولید است. این حمایت باعث افزایش سرعت انتشار و ادامه کار میشود. - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
- پس از آپلود چپتر ها دستاندکاران قابل مشاهده خواهند بود.
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-