-
خلاصه داستان در آن شب تنهایی که در بیمارستان در حال مرگ بود، از ترس مرگ و میل به طعم زندگی، ذهنش به طور بیسابقهای سرشار از احساسات مختلف شد. میاستنی گراویس - یک بیماری لاعلاج که در آن عضلات فرد به آرامی تحلیل می رود تا روزی که دیگر نمیتواند حرکت کند و فقط اشک میریزد. "یعنی من دارم میمیرم؟" وقتی دوباره چشمانش را باز کرد، درست در وسط یک سوء قصد بود و به داخل بدن یک نوزاد دو ساله رفته بود. او به عنوان فرزند نامشروع یک نجیب به دنیا آمد. نام او فن شیان بود. و با آن نام، بار اسرار عمیق سیاسی و میراث مادرش روی دوش او قرار گرفت. او متوجه شد؛ برای زنده ماندن به قدرت، پول و قدرت سیاسی زیادی نیاز دارد.دونیت سیستم دونیت جهت حمایت از تیم ترجمه و تولید است. این حمایت باعث افزایش سرعت انتشار و ادامه کار میشود. - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
مترجم ها تایپستر ها کلینر ها - در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-