-
خلاصه داستان سر خونوادهم کلاه گذاشتن و تمام پولشونو بردن، و منم داشتم میمردم و تبدیل به ارشدی که توی تمام تاریخ فرقه کمتر از همه عمر کرده میشدم... خوشبختانه، کد چیتم بیدار شد، و سیستم جبرانی شاگرد رو ساخت. اینطوری که به شاگردام قرص آشغال میداد و باکیفیتترین قرصها رو بهم برمیگردوند! اول انتقام میگیرم، بعد پولامو پس میگیرم؛ و در برابر قویترین امپراطور نامیرا میجنگم! یه داروساز لطیف، دختر جذاب امپراطور، کسی که راه و روش شمشیرزنی رو از همه بهتر بلده... همهشون شاگرد منن!دونیت سیستم دونیت جهت حمایت از تیم ترجمه و تولید است. این حمایت باعث افزایش سرعت انتشار و ادامه کار میشود. - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-