I Became a Genius at the Academy in a World Where Magic Reigns Supreme

شویچی نوجوانی عادی در جامعه‌ مدرن بود. پس از مرگ پدر، او با تمام توان برای حمایت از مادر و خواهرش تلاش کرد، اما در مدرسه به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفت و سرانجام در حادثه‌ای ناگهانی جان خود را از دست داد. با این حال، هنگامی که چشمانش را گشود، دریافت که در قالب «لوکاس رایان»، پسری اشراف‌زاده از جهانی دیگر، دوباره متولد شده است. گفته می‌شود لوکاس پیش‌تر خشم خدای جادو را برانگیخته و بدون دریافت نیروی جادویی از دنیا رفته بود. اکنون روح شویچی در بدن او جای گرفته و هم‌زمان از سوی «مارس»، خدای جنگ، برکت یافته است. اما در این سرزمین، جادوگران مورد احترام‌اند و رزمی‌کاران خوار شمرده می‌شوند. شویچی که نمی‌خواهد زندگی تازه‌اش با تحقیر دیگران همراه باشد، تصمیم می‌گیرد به عنوان لوکاس راه هنرهای رزمی را در پیش گیرد و با قدرت مشت‌های خود شکوه و افتخار را به دست آورد.