-
خلاصه داستان بعد از اینکه به خودم اومدم، متوجه شدم که وسط یه مرداب ناآشنا از خواب بیدار شدم و توی بدن یه شخصیت بازی محکوم به فنا زندگی میکنم که فقط برای سرگرمی ساخته بودمش. به آکیلونیا خوش اومدین، یه قلمرو متروک و غم انگیز که پر از مرتدـه، که توی عصر تاریک در حال نابودی ـه و به سوی پرتگاه نابودی حرکت میکنه. این داستان بقای یه شخصیت محکوم به فنا توی یک دنیای فانتزی تاریک ـه.دونیت سیستم دونیت جهت حمایت از تیم ترجمه و تولید است. این حمایت باعث افزایش سرعت انتشار و ادامه کار میشود. - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-