دراپ شده

جانگ هیون جون وقتی بچه بوده بهش گفتن که پدرش بر اثر یه تصادف مرده، ولی چیزی که در واقع باعث مرگ پدرش شده یه "خطای پزشکی" بوده، با این وجود اون همیشه آرزوش این بوده که تبدیل به پزشک عالی ای بشه که هیچ مریضی رو از دست نده یا اونا رو اشتباه درمان نکنه. هر چند واقعیت، سخته و با کسی شوخی نداره. مادرش درگیر یه بیماری نایاب میشه که پول زیادی رو لازم داره. اون دوره ی انترنیش توی بیمارستان رو ول می کنه...

دو جانگ گون یه سلاح انسانی و جاسوس نیروهای ویژه بر علیه کره شمالیه. وقتی هر دو تا دستاش آسیب میبینن، به «مرکز آسایش دائه سان» برده میشه که حقوق بشر رو زیر پا میزاره و از افراد ساکن مرکز کار میکشه. دکتر گفته یه ماه طول میکشه تا کاملا درمان بشه. پس مجبوره تا وقتی دستاش خوب بشن تو مرکز بمونه.

کنگ سانگ هون ، جوان ترین عضو اشپزخانه یه هتل ۴ ستاره در کره ، این توانایی رو داره که مواد اولیه های مختلف رو حفظ کنه. اما هنوز به عنوان تازه کار ترین ، نمی تونه از ظرف شستن فرار کنه .

تو جهانی ‌که متعلق به انسان‌هاست، خدایان حق ظلم و سلطنت ندارن. باید دست به کار شد و نابودشون کرد. اما چه کنیم که این خدایان هم ساکت نمیشینن و بیلاخ نشون‌مون میدن! در این اثر شاهد نبرد انسان‌هایی از جنس بشریت اما با قدرت‌هایی فراتر با خدایانی از جنس شرارت و ظلم و پستی خواهیم بود.

کش مکش شدیدی که در نهایت باعث ایجاد پیوند عمیقی بین آنها شد.گو بیچن با قوی شدن توسط قدرت این دختر های زیبا،شجاعانه به دنیای اصلی برمیگردد و با جادوگران و ارواح روبرو می شود.

در دنیای آینده، موجودات ابعادی مختلف_ خدا انسانها را در جهان پیدا کرد و کشتی های فضایی انسان‌ها را به راحتی نابود کرد. اما خدا فقط برای دیدن اشکال مختلف زندگی به آنجا رفته بود بنابراین اجازه می‌دهید انسانها "بازیکنان" و اشکال مختلف زندگی بعدی را برای انجام "بازی" خلق شده توسط خدا انتخاب کنند.

در دنیایی که گوشه و کنارش پر از مردگان متحرک باشه، بقا سخته اما من ناگهان صاحب یه سیستم ارتقای همه کاره شدم. چجوریه؟!با کشتن زامبی ها و تکمیل ماموریتا، میتونی امتیاز لول آپ هرچیزی بدست بیاری. با این سیستم، دیگه نگران لوازم کمیاب نمیشم. فقط کافیه وسایلای خودم رو ارتقا بدم. از تبدیل یه دونه ی میوه به یه درخت گرفته تا تبدیل اسلحه خراب به سلاح پلاسمایی! تصور این که میتونم یه هواپیمای کاغذی رو به جت...

کیرا یه دختر باهوش 14 ساله است که به عنوان یک پسر بزرگ شده. اون بین دوراهیه ترک کردن معبد یا برده ی یه اشراف زاده شدن قرار میگیره، که ماهاریتای بزرگ بهش پیشنهاد میده بذرش توی بدنش بزاره و در عوضه اینکه هربار بذر رو در معرضه نور ماه کامل قرار بده، اون یه خواسته اش رو براورده میکنه. پس از قبول پیشنهاد ماهاریتا، اون به مدته 10 سال صدای مردونه به دست میاره. زن ها و شوالیه های زیادی هستند که باید بجنگن...

سیاه چال ها در چند سال گذشته در سراسر جهان ظاهر شدند. شکارچیان، سنگ بنای پاکسازی سیاهچال ها، هر کدام شغلی با ویژگی ها و توانایی های خاص خود دارند. یکی از آنها که گفته می شود ضعیف ترین آنهاست "بیکار" است. نه ویژگی خاصی دارد و نه توانایی منحصربفردی. به همین دلیل است که حتی به عنوان یک شغل مناسب به آن توجه نمیشود. با این حال، مگورو با همین شغل به یک شکارچی رتبه S تبدیل میشود و سیاهچال آسمانی را که...

یک روز، با استعدادترین و ماهرترین مرد جهان ناپدید میشه و مقابل پسری جوان به اسم سو وون ظاهر میشه. گرچه پیرمرد حافظه‌ش رو از دست داده بود ولی سو وون اصرار داشت که پیرمرد استادیه که از دوران کودکی گمش کرده بوده. بعد از اون پیرمرد ازش مراقبت میکنه و هنرهای رزمی بهش یاد میده ولی بعد از شش سال دوباره غبیش میزنه. سو وون به عنوان یه سرباز به دفتر اسکورت پانچئون ملحق میشه و با کمک سربازای دیگه هم به دفتر...

یه روز ، کانگ سون هیون بدون اینکه بفهمه چرا و چطور این اتفاق براش افتاده ، چشاشو باز کرد و خودشو توی قاره آزول پیدا کرد . بعد از اینکه بیدار شد فهمید که توی کره نیست ، توی یه دنیای فانتزیه . " من چرا اینجام " ؟ همون موقع پنجره وضعیت روبروش ظاهر شد : ( شغل تو یه درمانگره ) اما از میان مهارت هایی که داشت ، فهمید که هیچ مهارت شفابخشی نداره . هاه ... مهارت درمانی ندارم ؟ این شروع زند...

هنگامی که وانگ شیو در قلمرو تزکیه جاودانه سفر می کرد، توانایی منحصر به فردی برای دیدن روح دیگران را کشف کرد. با این قدرت، او می‌توانست به دیگران کمک کند بر بخت بدشان غلبه کنند و حتی مهارت‌هایشان را تقلید کنند. وانگ شیو به عنوان یک ناجی که هر زمان که کسی در خطر باشد از آسمان فرود می‌آید مشهور شده است. در طول هزاران سال، بسیاری از موجودات قابل توجه، از جمله تیانجیائو، دا ننگ، پری ها و جادوگران، زندگ...

شانس من که تابحال خودشو نشون نداده بود، یه دفعه قبل از اینکه بازی رو ترک کنم سرو کله اش پیدا شد. لی کیهو که سعی میکرد زندگیشو با استفاده از اولین بازی واقعیت مجازی جهان بچرخونه، میتونست قسم بخوره آیتم کمیابی پیدا کرده که هیچ کدوم از ۴ میلیارد بازیکن تابحال بهش برنخوردن! "اون واقعا از فرش به عرش رسیده!"

"من می‌خوام رتبه‌ی اول بشم." مهم نبود توی چه زمینه‌ای، ولی هان گانگچی‌، دانش‌آموز دبیرستانی بی‌عرضه‌ی اهل کره‌ی جنوبی، صرفا می‌خواست توی یه چیزی اول باشه. به یه استعداد تحسین‌برانگیزی‌ در خودش برمی‌خوره و... "قدرت قهرمان" بود؟ در دوران صلح‌‌آمیزی که خوب و شر غیر قابل شناسایی‌ان‌، اون و قهرمان‌های دیگه پاک‌سازی بی‌رحمانه‌ی شرورهارو‌ شروع می‌کنن!

جیها،ضعیف‌ترین شکارچی دوره مزدوری که نه مهارت و نه توانایی جنگیدن داشت، با راه اندازی یک فروشگاه در حالی که دارای پایین‌ترین رتبه شکار بود امرار معاش می‌کرد. اما یک روز، زندگی او به عنوان یک شکارچی تغییر کرد، زمانی که از طریق رویای خود از بعد دیگری وارد باغی شد… ماجراجویی منحصر به فرد او به عنوان تنها باغبان در دنیای شکارچیان آغاز می شود.

ایون همیشه میخواست یه ماجراجوی قدرتمند باشه, دانجن های مرگبار رو پاکسازی کنه و به سفرهای فانتزی بره. برای همین هم تبدیل به دستیار جنگجوی بزرگ "تور" شد. زمانی که یک دانجن شوم, با نام "دروازه جنون" بیدار شد, ایون به همراه تور و دیگر ماجوراجوهای قدرتمند دنیا عازم پاکسازیش شد. ولی اونجا, قهرمان ها به طرز غیرمنتظره ای بازیچه ـی دست یک خدای دیوانه شدن. در دنیای برنده ها و بازنده ها, همراهان و خیان...

دنیایی که درش 'جادو' وجود داره. داستان راجع به یه شمن جوون‌ و همراهانش‌ ــه‌ که دنیا رو از 'نفرین‌ها' نجات می‌دن.

زندگیم بی معنی بود تا وقتی که در یک آزمایش بالینی مشکوک برای یک داروی جدید شرکت کردم. "این دارو می تونه حاوی تمام دانشی باشد که توسط زیست شناسی مولکولی ممکن شده." هان جونگوو توانست بر شانس 1 از 10000 غلبه کنه و دارو اثر کرد. "لطفا به ما در KG کمیکال ملحق بشید، آقای هان جونگ وو." نمی دونستم مصرف اون یک دارو می تونه کل زندگیم رو تغییر بده.

هیولای ناشناخته‌ای، در کنار "ابر انسان هایی" برای کشتن اونها روی زمین ظاهر میشن. با این هیولای مرموز و ابرانسان ها، دوره‌ی جدیدی از "دوره ی ابرانسان ها" شروع میشه!

قاتل افسانه ای، وو کی در حادثه ای عجیب کشته شد، و چیزی که عجیب ترش هم میکند این است که وو کی اصلا نمیداند چه کسی او را کشته. قبل از مرگش، موجودیتی به اسم سیستم قصد کشت در مقابلش ظاهر شد. سیستم قصد کشت به وو کی قول داد تا زمانی که وو کی وظایفی که به او سپرده شده را به نحو احسن انجام بدهد، سیستم میتواند به او کمک کند دوباره زنده شود و حقیقت پشت مرگش را بفهمد. نتجیتا، وو کی به کمک سیستم قصد کشت در ز...