-
ارسال شده توسط تیم Aurora
خلاصه داستان دنیا، بوسیلهی هرج و مرج تسخیر شد. یک روز، دروازه هایی بسیار زیاد، درون این دنیا پدیدار شدند، و موجوداتی هیولامانند از درون آنها بیرون آمدند. این اتفاق به تنهایی، بشریت را به مرز انقراض کشاند. دنیای رزمی "ایون"، دنیای جادویی و برگرفته از شوالیههای "اینهارت"، و دنیایی پر از موجودات شیطانی و اهریمنی "گهنا" وارد این دنیا شدند، و ابرانسان های آن دنیا بیرون آمدند و هیولا هارا قتل عام کردند. با این حال، این اتفاق سودی برای بشریت نداشت. از آن پس، گروهی تحت عنوان "بازیکن" ها شکل گرفت که فقط برای بقای خود و گروهشان تلاش میکردند، یعنی با گذر زمان، ضعفا و انسان های عادی و فقیر، بازیچهی آنها شده و میمردند، و زمین تحت تسلط اربابان جدید خود، ابرانسان ها قرار گرفت. لی رون، ابرانسانی بود که میخواست دنیارا پر از صلح و دوستی کند. اما ابرانسان های دیگر از این کار وی خوششان نیامد و رفقایش با خیانت به او، او را نابود کردند. با این حال، بعد از مرگ، لی رون به دنیایی رفت که سه پادشاه والامقام و برتر در آنجا طلسم شده بودند. وی در آنجا ماندگار شد و تبدیل به شاگرد آن سه شد و شروع کرد به قویتر شدن تا روزی که بتواند انتقام خود را بگیرد و زمین را نابود کند.دونیت سیستم دونیت سیستمی جهت حمایت بیشتر دست اندرکاران این کار می باشد با این حمایت دست اندرکاران باعث افزایش سرعت بروز رسانی و ادامه این کار می شود پول حمایت به صورت مستقیم برای دست اندرکاران این کار انتقال داده می شود - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
- پس از آپلود چپتر ها دستاندکاران قابل مشاهده خواهند بود.
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-