-
خلاصه داستان آخرین لحظه، درست قبل از اینکه رمان به پایان برسه... قویترین شرور، به سرنوشتی رقت انگیز دچار شد. اما اون پایان ماجرا نبود. «پس من اینطوری میمیرم.» من، کسیکه یه زمانی نویسنده این داستان بود، تو بدن اون شرور چشم روباهی بیدار شدم. کسی که هیچوقت درک نشد. یه خانواده سقوط کرده. یه زندگی که بخاطر انتقام دور انداخته شد. سرنوشتی که به تراژدی ختم میشه. قراره همه چی رو از نو بنویسم. پایان این شرور... برعکس میشه.دونیت سیستم دونیت جهت حمایت از تیم ترجمه و تولید است. این حمایت باعث افزایش سرعت انتشار و ادامه کار میشود. - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-