-
خلاصه داستان "در لبه ی ورطه منتظرت میمونم..." سورا موکوجیما، تو یکی از خوابهاش این حرف رو از دهن یه مرد مرموز شنید. سورا در کنار خانوادش زندگی ساده ای رو میگذروند، تا اینکه یه روز اون زندگی آروم از هم پاشید. یک برج عظیم ظاهر شد. برادرش که یه سرباز بود از دسترس خارج شد و هیولاها بطور ناگهانی به شهر حمله کردن. در اوج ناامیدی، همون مرد مرموزی که تو خواب دیده بود جلوش ظاهر شد. وقتی بعدش بیدار شد، تو یه محل ناآشنا بود. همونطور که اون مرد تو خواب بهش گفته بود، اون یه دنیای دیگه به اسم "ورطه" بود. برای بازگشت به دنیای خودش و نجات خانواده ش، سورا سوگند یاد کرد که به هر قیمتی شده قوی بشه و با مبارزه کردن ورطه رو به چالش بکشه.دونیت سیستم دونیت سیستمی جهت حمایت بیشتر دست اندرکاران این کار می باشد با این حمایت دست اندرکاران باعث افزایش سرعت بروز رسانی و ادامه این کار می شود پول حمایت به صورت مستقیم برای دست اندرکاران این کار انتقال داده می شود - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-