-
خلاصه داستان نقشای اصلی یه داستان همیشه از اول مشخصه. مهم نیست چقدر سخت نقشای فرعی تلاش کنن، آخرشم اونا فقط یه نقش فرعین. اونوقت، زمانی رسید که همه چیز تغییر کرد. [لئون، فکر میکنی باکفایتی؟] شمشیر مقدسی که باید قهرمان وحی رو انتخاب میکرد اومد سراغش. چی؟ تو بی استعدادی، فقیری، و هیچ مقامی نداری؟ نگران نباش! قهرمانی که میتونه هرچیزی رو با شمشیر مقدس حل کنه اینجاست! "... یه زمانی بود که منم اینجوری فکر میکردم." اینجا جاییه که داستان "لئون" قهرمان شروع میشه.دونیت سیستم دونیت جهت حمایت از تیم ترجمه و تولید است. این حمایت باعث افزایش سرعت انتشار و ادامه کار میشود. - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-