-
ارسال شده توسط تیم YUKAI
خلاصه داستان "کار جادوگر مانع تمومه، نه؟ پس، چرا به سپاه جادوگر های سلطنتی پادشاهی ملحق نمیشه؟" تو 30 سال گذشته، یه مانع محافظ از پادشاهی در برابر نیرو های شیطانی محافظت کرد. اولش صد ها جادوگر مانع بودن که از پادشاهی محافظت می کردن، اما یکی یکی تعدادشون کم شد، تا اینکه فقط یکی، یعنی بلیک موند. بالاخره، روزی رسید که یه قهرمان پادشاه شیطانی رو شکست داد. اما، تو این دنیای پر از آرامش، جادوگر های مانع "بدرد نخور" بودن. با یه شغل سطح پایین و بدون هیچ هدف خاصی. بلیک مونده بود چیکار کنه که یه دعوتنامه ی غیر منتظره به پایتخت از قهرمان به دریافت کرد. آلیس، قهرمانی که یه بار نجاتش داده بود، بهش پیشنهاد کرد که به یه تیم نخبه ملحق بشه که فقط بهترین های پادشاهی عضوشن. قهرمان سر این پافشاری کرد، که اگه بتونه ارزشش رو ثابت کنه، حتی اونایی که بهش شک داشتن هم تسلیم میشن. "جادوگر های مانع بدرد نخورن!" "پس، کل کاری که باید بکنه اینه که قدرتش رو نشون بده، درسته؟" داستان در حالی پیش میره که این پیرمرد که دست کم گرفته شده، و از مهارت های بی نظیرش خبر نداره، از جادوی مانعش استفاده و تقویتش میکنه! داستان یه قهرمان فانتزی تو دنیایی دیگه از اینجا شروع میشه!دونیت سیستم دونیت سیستمی جهت حمایت بیشتر دست اندرکاران این کار می باشد با این حمایت دست اندرکاران باعث افزایش سرعت بروز رسانی و ادامه این کار می شود پول حمایت به صورت مستقیم برای دست اندرکاران این کار انتقال داده می شود - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-