"گرگ شبح میدان جنگ تو موریم زوزه میکشه!"
سو چئون هو بعد از یک دهه جنگ به زادگاهش برمیگرده و میفهمه که پدرش و برادر هم رزمش که مثل عضوی از خانواده اش بود، بدون هیچ ردی ناپدید شدن.
اون یه مدت کوتاه با دوست دوران کودکیش، سو های میگذرونه ولی سو های قبل از اینکه در اثر مریضی بمیره مسئولیت نگهداری از دخترش رو بهش میسپره.چئون هو که همه چیزش رو باخته برای حفاظت از هو یئون یه به جنگی بی پایان با رزمیکا...