زیک دِرِیکِر، اولین نواده مستقیم خاندان اژدها کُشان در برانگیختگی ناموفق میشه. در عوض موهبت لازم برای شمشیرزنی، موهبت شفا دهنده نصیبش میشه، از خاندانش هم رانده میشه. بشدت برای قویتر شدن تقلا میکنه و با پایان غم انگیزی روبرو میشه. در لحظه مرگش، کلمات عجیبی پیش روی چشمانش پدیدار میشن:
[ روح اژدهای باستانی بر عزم و اراده آنکه مقاومت کند نقش خواهد بست. ]
[ قدرتی تغییر ناپذیر و موعود فعال شد. ]
و...