-
خلاصه داستان [توسط استودیویی که <دوست دوران کودکی اوج> را برای شما به ارمغان آورد!] قهرمان داستان تبدیل به شخصیت داود کمبل توی "ظهور ناجی" شد، بازی ای که از اون لذت میبرد و توی اون یه کهنه کار شده بود. اون وارد بدن یه اشراف زاده ی ضعیف میشه که توی حومه کشور زندگی میکرده و تصمیم میگیره زندگی آرومی رو از سر بگذرونه و توجه بقیه رو جلب نکنه. توی اولین روز شروع زندگی آکادمیکش، اون با رئیس نهایی، که به عنوان کالبد شیطان خاکستری هم شناخته میشه یعنی "النور الیناریز لا تریستان" رو به رو میشه. بعد از رویارویی شون، قهرمان داستان دوتا مهارت ویژه بدست میاره: «بقای ناامیدانه» که وقتی زندگیش تو خطر میوفته اونو قویتر میکنه و «جذابیت کشنده» که کسایی رو که دارای ویژگی های شیطانی هستن رو مجذوب خودش میکنه. این دوتا مهارت نه تنها اونو با رئیس نهایی درگیر میکنه، بلکه اونو با شخصیت های شرور دیگه هم درگیر میکنه. با اینحال اون با استفاده از مهارت هاش و با تخصصی که به عنوان یه بازیکن کارکشته داره با آرامش به چالش ها غلبه میکنه. ولی هر بار که به یه چالش غلبه میکنه، کسایی که ویژگی های شیطانی دارن بیشتر بهش علاقه مند میشن... درنهایت به هدف نهاییش میرسه. "سرنوشت این قاره رو میذارم وسط و دل همه شون رو میبرم."دونیت سیستم دونیت جهت حمایت از تیم ترجمه و تولید است. این حمایت باعث افزایش سرعت انتشار و ادامه کار میشود. - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
مترجم ها تایپستر ها کلینر ها - در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-