-
خلاصه داستان من توی تمام عمرم عاشق بازی بودم اما هر چی بیشتر بازی میکردم کمتر از بازی های موجود لذت میبردم، تا اینکه یروز به یه بازی برخوردم و معتادش شدم و بعد از صرف نزدیک به یک دهه از عمرم درست وقتی به رئیس نهایی رسیدم به داخل بازی کشیده شدم. من حتی نمیتونستم این بازی رو وقتی دو بُعدی بود شکست بدم، حالا باید توی دنیای واقعی شکستش بدم تا بتونم برگردم خونه؟! این داستانِ تلاش من برای زنده موندن توی این بازی خشنه!دونیت سیستم دونیت سیستمی جهت حمایت بیشتر دست اندرکاران این کار می باشد با این حمایت دست اندرکاران باعث افزایش سرعت بروز رسانی و ادامه این کار می شود پول حمایت به صورت مستقیم برای دست اندرکاران این کار انتقال داده می شود - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
مترجم ها تایپستر ها کلینر ها - در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد بنیامین شهریاری25 بهمن 1403رتبه کلی8.25/10**شروع داستان:** شخصیت اصلی، که در زندگی واقعی یک فرد عادی بود، به طور مرموزی به این دنیای فانتزی منتقل میشود. او متوجه میشود که این دنیا شبیه به یک بازی RPG است که قبلاً با آن آشنا بوده، اما این بار او خودش یکی از شخصیتهای داخل بازی است. به جای اینکه یک قهرمان قدرتمند یا جادوگر باشد، او به عنوان یک بربرین (Barbarian) شروع میکند؛ کلاسی که معمولاً به خاطر قدرت فیزیکی بالا اما هوش و مهارتهای محدود شناخته میشود. **چالشهای دنیای جدید:** در این دنیا، بربرینها به عنوان جنگجویانی خشن و بیرحم شناخته میشوند، اما این موضوع باعث نمیشود که زندگی در این دنیا برای شخصیت اصلی آسانتر شود. او باید با هیولاهای خطرناک، تلههای مرگبار و سایر بازیکنان یا شخصیتهایی که ممکن است دوست یا دشمن باشند، روبرو شود. علاوه بر این، او باید با محدودیتهای کلاس بربرین کنار بیاید، زیرا این کلاس معمولاً از نظر هوش و مهارتهای اجتماعی ضعیف است. **استراتژیهای بقا:** شخصیت اصلی به جای اینکه فقط به قدرت فیزیکی تکیه کند، سعی میکند از هوش و دانش خود از دنیای RPG برای بقا استفاده کند. او باید استراتژیهای هوشمندانهای برای مبارزه با دشمنان، حل معماها و پیشرفت در دنیای بازی به کار بگیرد. هر اشتباه میتواند به قیمت جانش تمام شود، بنابراین او باید همیشه هوشیار و آماده باشد. **تعامل با دیگران:** در طول داستان، او با شخصیتهای دیگری روبرو میشود که برخی از آنها ممکن است دوست یا دشمن باشند. این تعاملات بخش مهمی از داستان را تشکیل میدهند، زیرا او باید تصمیم بگیرد که به چه کسی اعتماد کند و چگونه با دیگران همکاری کند. در دنیایی که هر کس به دنبال منافع خودش است، اعتماد کردن به دیگران میتواند خطرناک باشد. **پیشرفت شخصیت:** یکی از جنبههای جذاب داستان، پیشرفت شخصیت اصلی است. او به مرور زمان یاد میگیرد که چگونه از محدودیتهای کلاس بربرین به نفع خود استفاده کند و چگونه مهارتهای جدیدی کسب کند. این پیشرفت نه تنها از نظر قدرت فیزیکی، بلکه از نظر ذهنی و استراتژیک نیز اتفاق میافتد. **جذابیتهای داستان:** - **دنیاسازی غنی:** دنیای این مانهوا پر از جزئیات است و به خوبی طراحی شده است. هر بخش از دنیا پر از خطرات و فرصتهایی است که شخصیت اصلی باید با آنها روبرو شود. - **اکشن و مبارزات:** مبارزات در این داستان بسیار هیجانانگیز و پر از استراتژی هستند. شخصیت اصلی باید از هر ابزار و ترفندی برای شکست دشمنانش استفاده کند. - **عناصر RPG:** اگر شما از بازیهای نقشآفرینی لذت میبرید، این مانهوا برای شما جذاب خواهد بود، زیرا عناصری مانند کلاسهای شخصیتی، سطحآوری و ماموریتها در آن وجود دارد. -
-