-
خلاصه داستان وقتی به خودم اومدم تبدیل به گابلین شده بودم. به عنوان بدرد نخور ترین نژاد توی بازی مرز خیال تناسخ پیدا کردم. بعد از تلاش های زیادی که کردم بازم توی حمله ارتش انسان ها کشته شدم. چرا بعد از اینکه تناسخ پیدا کردم باید اینجوری بمیرم...؟ ...نه، هنوز نباید بمیری. وقتی که داشتم میمردم، توسط الهه گابلین ها دوباره زنده شدم. اون منو زنده کرد چون فکر می کرد من قوی ترین و باهوش ترین گابلین تا به امروزم. اون بهم قدرتی داد که میتونستم باهاش هرکسی که تا الان مارو اذیت می کرد رو شکست بدم. من همه پادشاهان شیطان و قهرمانان رو شکست میدم و صلح رو برای دنیا به ارمغان میارم.دونیت سیستم دونیت جهت حمایت از تیم ترجمه و تولید است. این حمایت باعث افزایش سرعت انتشار و ادامه کار میشود. - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
مترجم ها تایپستر ها - در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-