جستجوی پیشرفته

به خاطر شیاطین، بشریت وارد نبردی شده بود که که قدرت اجتناب ازش رو نداشت. انسانهایی که به داخل هلاکیون آورده میشدن باید هیولاها رو شکار میکردن تا بتونن از این مبارزه خیلی سخت جون سالم به در ببرن. برای فرار و گرفتن انتقام علیه خدای شیطانی، باید بطور بی پایان رشد میکردن و قویتر میشدن.

یک جنگجوی هنر رزمی که خود را "قاتل" می‌داند، در نبردی با یک حمله انتحاری شکست می‌خورد و به‌عنوان اولین فرزند یک ارباب محلی دوباره متولد می‌شود. با شروعی تازه،داشتن خانواده ای گرم و خواهر کوچکی که از او محافظت کند - تصمیم می گیرد در زندگی جدید خود به فرد بهتری تبدیل شود.

به صورت معجزه واری، من بعد مرگم به گذشته سفر کردم. هرچند مشکل الان اون نیست. (الهه ی نگهبانت "سئونگ هیونسوک" مسئولیت پسرشو به عهده میگیره. "م..مامانم؟" مامانم، که چندسال پیش مرده، صورت فلکی من میشه.‌

"بک هومین"، یه شکارچی از برج سئول، وقتی مهارت آشغال و به درد نخور «یادآوری» رو به دست میاره به طور کلی ناامید میشه. اما بعدش متوجه میشه که هر دفعه با فعالسازی این مهارت، میتونه عشق و لطف ستارگان رو دریافت کنه! اون با خودش فکر می‌کنه، «آه! چرا من تنها کسی هستم که اونا بهش عشق می‌ورزن؟!»

"دلیل انجام این کارهاش این نیست که مهربونه، به خاطر اینه که اون یه احمقه." کای برگشت و از دور به آدمایی که داشتن پشت سرش حرف می زدن نگاه کرد. "من احمقم؟! کمک کردن به افرادی که به کمک نیاز دارن اشتباهه؟" [شما به یک ان پی سی ای که به دردسر افتاده بود کمک کردید.] [به عدد محبت شما یکی اضافه شد.] وقتی کار خوبی می کنی بهت پاداش داده می شه؟ کشیشی که قبلا هرگز مثلش دیده نشده توی یک سطح کا...

تو منو صدا زدی…؟” حیوانی با خزی سیاه و چشمانی زرد و درخشان به او نگاه می کرد. “مشکلی نیست. تو جات امنه.” استیو به عنوان کوچیکترین پسر یک کشاورز به دنیا آمد. اما بخاطر اینکه از کودکی می توانست متوجه خاطرات و افکار انسان ها و حیوانات بشه، به عنوان “کودک نفرین شده”شناخته می شد و همه از او متنفر بودند. حال که او ۱۹ ساله شده بود، زمان آن فرا رسیده بود تا ماجراجویی خود برای یافتن خوشبختی را آغاز کند.

**برنده ی رمان سال ۲۰۱۹ جوارا** یک روز، من به این دنیا احضار شدم. هیولاها بیرون اومدن و اتفاقی باورنکردنی رخ داد. استعداد ها و وضعیت من نمیتونست از این بدتر باشه. [سطح استعداد های بازیکن در پایین ترین سطح است.] [تقریبا تمام اعداد ناامیدکننده هستند.] چه جنگجو باشی ، چه جادوگر ، یا حتی اگه در زمان به عقب برگشته باشی باید برای زنده موندن از هرچیزی استفاده کنی. "این چطور؟" "من از همه چی...

با ظهور هیولاها در سرتاسر جهان، میلیونها نفر جون خودشون رو تو این فاجعه از دست دادن. بخشی از بازمانده ها که جون سالم به در برده بودن به "ابرانسان" تبدیل شدن. این افراد، کسایی بودن که میتونستن علیه هیولاها مبارزه کنن، ولی در پی این تحول شکاف بزرگی بین انسانهای عادی و ابر انسانها ایجاد شد. کیم سئون-وو یه راهنمای معمولیه که به ابر انسانها کمک میکنه محل هیولاها رو برای شکار پیدا کنن. اون در لحظه مرگ ی...

محقق وون هیون بعد از گذروندن امتحان امپراطوری اش وارد قصر میشود هرچند که او به زودی از زندگی فقیرانه و فلاکت بار خود به خاطر سرگرمی های ولیعهد ابراز تاسف خواهد کرد ولی با وجود این او تسلیم نمیشه و تمام تلاش خودش میکنه تا هنرهای رزمی یاد بگیره ولی وون هیون خیلی ناگهانی براش خودش برای تسخیر موریم برمیداره داستان پنهانی دانشمندی که در موانی در امتحان شاهنشانی قبول شد شروع میشود

استاد، من برای پیامرسان بودم مناسب نیستم! دومین شمشیر زن از اکادمی گوئول، چانگ بائک، کسی که شایستگی نداره، با مرگ ناگهانی اولین شمشیر اژدها که همه براش احترام قائلن، جانشین پیامرسان میشه. بعد از چندوقت، استاد گوئن هنگ توسط یه فردناشناس به قتل میرسه، حتی میخوان دو اُرپا رو هم با خودشون ببرن!! استاد گفت نمیدونه نسل هزار شاهین کجا زندگی میکنن! اونجا دیگه کدوم قبرستونیه؟!! برای اینکه حقیقت پشت مردنش...

گا-مین یون، یه دانش‌آموز 17 ساله، به مدرسه ای می‌ره که معروفه به مدرسه خلافکارها. درحالی که اون تو یه محیط پر از خشونت گیر کرده، که فقط قوی‌ترها دووم میارن، تلاش می‌کنه تا نمره‌های خوبی بگیره و وارد یه دانشگاه 4 ساله بشه. اما آیا اون می‌تونه نمره‌های خوبی کسب کنه تا به دانشگاه بره، یا اینکه وارد درگیری‌های بی‌پایان مدرسه می‌شه؟

آیا بهتر نیست در دنیایی که قدرت و تبهکاران حرف اول را در آن میزنند به جای اجازه دادن به کودکان برای تبدیل به یک تبهکار روانی آن ها را مورد آزمایش قرار دهیم و شکارچیان قوی یا حتی افسانه ای بسازیم و جلوی تمامی تبهکاران را بگیریم ؟ همه این اتفاقات با جرقه کوچکی شروع به رخ دادن میکند ؛ تصمیم عجیب تبهکاری به نام «لی هان» برای نجات دنیا.

۶ سال از زمانی که لی جین یونگ به خاطر مصدومیت و وضعیت بد مالی بیسبال را کنار گذشته میگذرد که یک روز ناگهان سیستم عجیبی همراه روح اسطوره ای بیسبال در برابر او ظاهر میشود و کریر دوم بیسبال او شروع میشود.... (برای خوندن اثر نیازی به دونستن قوانین بیسبال نیست و در خود اثر توضیح داده می شود)

جوو سئونگو-هو به خاطر سندروم مادرزادی بیش‌فعالی واقعیت مجازی، که یک پدیده از دریافت بیش‌از حد احساسات از سنسورهای حسیه، نمی‌تونه از واقعیت مجازی استفاده کنه. یه روز یه در جدید جلوی روش باز می‌شه: آزمایشگر دستگاه واقعیت مجازی نسل چهارم. وقتی که تونست با تبدیل به آزمایشگر شدن از واقعیت مجازی استفاده کنه، فکرمی‌کرد که این شغل فقط قراره براش پولساز باشه، اما وقتی بازی "آسمان گمشده‌ی آنلاین" که اختص...

هوآ شیائویو یه یتیم بود. اون به طور اتفاقی دکیلا رو که تو اون لحظه حین یه مأموریت مخفی بود، دید. دکیلا داشت به سختی با یه موجود مالایز میجنگید. همون موقع که بین مرگ و زندگی بودن، یجور قدرت برتر عجیبی از دست چپش سرازیر شد که توی شکست دادن هیولا به دکیلا کمک کرد. این اتفاق توجه آقای مارلو از کالج مرکزی گلدن ایبرو، رو به خودش جلب کرد.یکم بعد شیائویو از گلدن ایبرو یه دعوتنامه گرفت. شاید همه اینها م...

داستان حول محور زندگی یه پسر به اسم کانگ تائه یون میگرده. کسی که نفر اول دانشگاه پليس نظامی شده. اما این پسر، یه شخص معمولی نیست و...

یک روز، با استعدادترین و ماهرترین مرد جهان ناپدید میشه و مقابل پسری جوان به اسم سو وون ظاهر میشه. گرچه پیرمرد حافظه‌ش رو از دست داده بود ولی سو وون اصرار داشت که پیرمرد استادیه که از دوران کودکی گمش کرده بوده. بعد از اون پیرمرد ازش مراقبت میکنه و هنرهای رزمی بهش یاد میده ولی بعد از شش سال دوباره غبیش میزنه. سو وون به عنوان یه سرباز به دفتر اسکورت پانچئون ملحق میشه و با کمک سربازای دیگه هم به دفتر...

بازیکن شماره یک، کیم جیهان، که به کمک باگ های بازی توانسته بود به بالاترین رنک در رتبه بندی برسد، شخصیت بازیش توسط بازیکنی مرموز از بازی پاک شد و دوباره سطح یک شد. میدونستم تقلب کردن تو بازی و استفاده از باگاش یه جا خرمو میگیره... در همین حین که جیهان به شدت پشیمان بود، در جدیدی از فرصت به رویش باز شد... چنان بازیکنی خوفی ازت بسازم که خود قبلیت با اون همه باگ جلوش لنگ بندازه. این داستان سرگذشت...

دانش آموزی در آکادمی جادو با استعداد کم، اما تمام دانشی که از یک محقق انتظار می رود دارد. او به زودی این قدرت را به دست می آورد که مستقیماً از کتاب ها مهارت کسب کند. او خوره ی کتاب است.

هاسئون، دانش آموز سال دوم دبیرستان، همه چیز رو در دنیا آزاردهنده میبینه. اون این توانایی رو داره که «ماورایی ها» رو پیدا کنه، افرادی که خاص هستند. او مشغول زندگی روزمره خودش بود که ناگهان مورد حمله یک ماورایی قرار گرفت و نزدیک بود بمیره... بر اثر ضربه گردنبند هاسئون شکست و چهره ای ببر مانند که داخل اون مهر و موم شده بود ظاهر شد و نجاتش داد. به دلیل ظاهرشدن ببر، زندگی هاسئون به شدت تغییر کرد و ح...