لین یوئه به دنیای دیگری سفر کرد، اما نفرین شد که صد هزار سال همان روز را زندگی کند. هر کاری می کرد، صبح روز بعد همه چیز از نو شروع می شد. در صد هزار سال، او همه چیز را یاد گرفت و به قدرت زیادی دست پیدا کرد. اما در آخرین روز صد هزار سال، او کاری کرد که همه چیز را تغییر داد. او نامزد هفت پادشاه شیطان را دزدید و دست پسر بزرگ، بزرگ ترین استاد را قطع کرد. پس از این اتفاق، او متوجه شد که نفرینش شکسته شد...