-
خلاصه داستان وقتی لی چان از کار بیکار شد، دربهدر دنبال شغل پارهوقت میگشت و اتفاقی یه فروشگاه شبانهروزی بزرگ پیدا کرد. گول دستمزد ساعتی بالاش رو خورد و تصمیم گرفت از همون شب کارش رو شروع کنه. ولی مشتریهای عجیبی سروکلهشون پیدا میشد. خونآشام، کوبولد و حتی ساکیباس؟دونیت سیستم دونیت جهت حمایت از تیم ترجمه و تولید است. این حمایت باعث افزایش سرعت انتشار و ادامه کار میشود. - شخصیت های این داستان واقعی نبوده و ساخته ذهن نویسنده میباشد
-
- در صورت ارسال نقد و تایید آن در مانیست 5 چپتر رایگان به عنوان هدیه دریافت میکنید
ارسال نقد -
-