آخرین لحظه، درست قبل از اینکه رمان به پایان برسه...
قویترین شرور، به سرنوشتی رقت انگیز دچار شد.
اما اون پایان ماجرا نبود.
«پس من اینطوری میمیرم.»
من، کسیکه یه زمانی نویسنده این داستان بود، تو بدن اون شرور چشم روباهی بیدار شدم.
کسی که هیچوقت درک نشد.
یه خانواده سقوط کرده. یه زندگی که بخاطر انتقام دور انداخته شد. سرنوشتی که به تراژدی ختم میشه.
قراره همه چی رو از نو بنویسم.
پایان ای...