تصور کنید که با دشمن قسم خوردتون خویشاوند باشین.
بِرِن که توی نبرد موقع دفاع از کشورش کشته شد، توی بدن شاهزاده ی دشمن، کالیان، از خواب بیدار شد و عهد کرد که انتقام مردمش رو بگیره. ولی بین سروکله زدن با یه برادر ناتنی و زنده موندن از دسیسه های مرگبار مادرش، به نظر میرسه انتقام شیرینی که دنبالشه هربار بیشتر ازش دور میشه.