سر خونوادهم کلاه گذاشتن و تمام پولشونو بردن، و منم داشتم میمردم و تبدیل به ارشدی که توی تمام تاریخ فرقه کمتر از همه عمر کرده میشدم...
خوشبختانه، کد چیتم بیدار شد، و سیستم جبرانی شاگرد رو ساخت. اینطوری که به شاگردام قرص آشغال میداد و باکیفیتترین قرصها رو بهم برمیگردوند!
اول انتقام میگیرم، بعد پولامو پس میگیرم؛ و در برابر قویترین امپراطور نامیرا میجنگم!
یه داروساز لطیف، دختر جذاب ام...