داستانهای فروزیمار قهرمان، رمانی درباره شکست و بدشانسی یک جنگجوئه." که هیچی بلد نیست"
پادشاه کتاب رو کنار گذاشت و با خیالی آسوده این جهان رو ترک کرد
ولی وقتی دوباره چشمامو باز کردم، فقط چند خط داخل داستان نوشته شده بود و اون تبدیل به شاهزادهای زندانی شده بود که از همون لحظه حضورش آماده تجربه مرگ بود